تجلي
روزي پيرمردي عابد و اهل دين و شرع پس از گذشت ساليان طولاني عبادت و حمد و ثناي خداوند ، خواست تا براي رسيدن به يقين عيني ، عمل مشهور ابراهيم ، پيامبر پاك خداوند را تكرار كند و از خداي خود بخواهد كه طريق زنده كردن مرده ها را به وي نيز عيان نمايد .
پيرمرد داستان ما ، چون مرگ خويش را نزديك مي ديد و مي پنداشت كه اندك زماني از عمرش باقي است ، پس تعجيل نمود و به تصميم و امر خود ، چندين پرنده و چرنده كوچك را گرفته و ذبح نمود و گوشت تنشان را تكه تكه كرد و در اين بين خود را به ميانه هاي صحرائي كه در نزديكي مي شناخت رسانيد تا در خلوت خود و خدايش اين امر فوق العاده را به نظاره بنشيند .
پيرمرد عابد و زاهد در ميانه تپه هاي بيابان خسته و كوفته ايستاد و با خود انديشيد كه جانداري در آن بين نيست و اوست تنها در محضر صاحب كون و مكان .
محيط خلوت آنجا را براي اجراي مراسم خود پسنديد، پس گرد راه از سر و صورت نيافشانده مشغول به كار شد و به آرامي تكه هاي گوشت خون آلود و درهم پيچيده آن جانوران را در نقاط مختلف بر كف صحرا ريخت ، او اين كار را با آخرين توان خود انجام مي داد . وي سپس بازگشته و درميان آنها بر زمين نشست تا دست طلب و نيايش به سوي خداي خود دراز نمايد و حاجت بخواهد كه خداوندگار قادر و متعال آن حيوانات تكه تكه شده را مانند مورد ابراهيم نبي زنده گرداند .
اما همين كه پيرمرد نشيمن گاه بر زمين نهاد از فرط پيري و كهولت و همچنين از شدت خستگي در همان دم و همان مكان آرام گرفت و جان به جان آفرين تسليم كرد و مجال طلب اعجاز از خداوند را پيدا نكرد .
پيرمرد مرد ,اما داستانش هنوز نمرده بود و بي او ادامه مي يافت .
پس بشنويد از تكه هاي گوشت پراكنده در صحرا .
قبل ازهمه بوي خون و گوشت تازه به مشام حشرات صحرا رسيد و سيل حشرات به سوي آنها به راه افتاد سپس نرم نرمك چندين پرنده نيز به آنها ملحق شدند و اتفاقا مشغول تناول از آن طعام اماده و لذيذ گرديدند .
اما از اينسوي و از اعماق آبي آسمان چشم تيزبين چند لاشخور به جسد بي جان پيرمرد افتاد و لحظه اي بعد چشم پيرمرد ترکید و بوي خون تازه ي وي در صحرا پيچيد و شغالان صحرا را نيز دعوت به اين خوان گسترده كرد.
ساعتي نپائيد كه از پيرمرد و تكه هاي گوشت آورده شده بدست وي جز لكه اي و رطوبتي بر زمين صحرا نماند كه آن نيز به همت والاي آفتاب سوزان صحرا از صحنه روزگار محو گرديد .
بجز پيرمرد داستان ، همه ديدند و شاهد بودند كه آن گوشتهاي بي جان چگونه جان گرفتند .
نظرات شما عزیزان: