داستان کوتاه و قطعه نویسی
شرح فلسفه خودم همراه با داستانهای کوتاه و قطعه های فلسفی
 
 

                                      طي الطريق      

 

زمين و زمان خلق شده بود و آماده حركت ،گوش به زنگ ، منتظر امر الهي ، مخصوصا زمان كه روي عدد صفر با توقف سرسام آورش و سكوت و سكون لايتناهي گيج كننده اش خداوندگار عالم را مغموم ساخته بود . اين دو يك چيزي كم داشتند و مي بايست تكميل گردند .

خداوندگار عالم از فرط دل گرفتگي آهي از ته دل كشيد و اين همان آه طوفان زا بود كه كاري كرد كارستان و آن طوفان اوليه را براه انداخت . طوفان در اولين گام خود تلنگري به عقربه زمان زد و زمان با سرعت گيج كننده اي شروع به حركت كرد كه از همان ابتدا به سوي بينهايت نشانه گيري شده بود .

بعد از لحظاتي طوفان به يك كره از جنس خاك رسيد و آنرا به راه انداخت, گردش و گيج خوردن كره خاكي در فضا بادي را در سطح آن به راه انداخت و باد مقداري از خاك آنجا را به آسمان برد كه اين لحظه همان لحظه پيشا تاريخي خلقت موجودات زنده بود .

 به دستور خداوند آن خاك در هوا به شكل خارق العاده اي تبديل به يك موجود عجيب و غريب اوليه شد كه بنا به دستور خداوند مي بايست از هفت خوان موهومي گذر كند و درصورت موفقيت جانشين خداوندگار پير گردد .

همين كه آن موجود كريه المنظر كه بعدها اسم انسان به او داده خواهد شد پاي خود را بروي خاك گذاشت بي حركت و صم و بكم نشست و حركت نكرد و اما طوفان بنا به دستور خداوند به انسان حمله برد و او را به آسمان پرت كرد همينكه انسان با سر بر روي خاك افتاد از ترس تمام موهاي بدنش ريخت و به شكل رقت انگيز امروزي درآمد .

او كه خواست حركت كند از روي شرم با دستانش خودش را مي پوشاند و با وضع زننده اي با قدمهايي آرام و مردد به سمتي ندانسته حركت ميكرد ، تمامي فرشتگان از روي شرم چشمان خود را گرفته بودند .

آن انسان اوليه پس از پيمودن چندين قدم اوليه ناباورانه با موجودي عظيم الجثه روبرو شد كه به سگ مي مانست اما اندامي ماشين وار داشت .

آن موجود بلادرنگ انسان اوليه را بلعيد و سپس گويي از اين لقمه خوشش نيامده كمي به خود پيچيد و آنرا از قفا پس داد اما نه بصورت يكپارچه ، بلكه بصورت هفت تكه كوچك تر كه همگي به شكل همان انسان اوليه بودند اما با تفاوتهاي كوچك در رنگ و مو و شكل بيني ...

در همين لحظه هفت موجود ديگر با ادوات و وسايل مختص به خود به جلوي اين هفت موجود بدبخت ظاهر شدند و آنها را به سمت خود فراخواني نمودند و بدون فوت وقت شروع به محاكمه آنها كردند :

قاضي اول خطاب به انسان شماره يك :

 مردك تنها حركت مي كني پس مخالف با جامعيت هستي پس از نظر من محكوم به مرگ

و بدون اينكه منتظر دفاعيه اي باشد كله  مخاطب را كند .

قاضي دوم خطاب به انسان شماره دو :

حركت تو گريز است ، گريز از تنهايي به سوي جمعيت ، پس مخالف رشد فرد و شكوفايي آن هستي و از نظر من محكوم به فنا .

فورا او را با شمشير به دو نيم كرد .

قاضي سوم خطاب به انسان شماره سه :

حركت تو بدون مقصد است و غايتي براي خود نمي شناسي و از نظر من محكوم به فنا .

با مراسمي خاص او را با گيوتين اعدام كرد .

قاضي چهارم خطاب به انسان شماره چهار :

حركت تو به مقصدي نامعلوم بلكه موهوم مي باشد . پس از نظر من محكوم به اعدام و فورا و فورا او را حلق آويز كرد .

قاضي پنجم خطاب به انسان شماره پنج :

نه لباس داري و نه كفش و نه حتي كلاهي بر سر ، پس محكوم به توحش و وحشي بايد نابود گردد .

پس او را با وسواسي زنانه در اسيد حل كرد .

قاضي ششم خطاب به انسان شماره شش :

تو در اين مرحله تكوينت از خداوندگار عالم فرار كردي پس ما تو را به نيستي نويد ميدهيم

فورا چند آدم خوار آمدند و در چشم به هم زدني وي را تناول نمودند .

قاضي هفتم خطاب به انسان شماره هفت :

وجود يافتن تو از باد بود و حركتت بي خود ، بي مبدأ و بي مقصد ، پس سزاي اينهمه عبث كاري سفر به ديار عدم است .

اما ما دو راه پيش پاي تو ميگذاريم و حق اختيار و انتخاب به تو ميدهيم ، اول اينكه با اين تيغ سفر آخرت آغاز كني يا اينكه تا خوابيدن ساعت كوكي خداوند در آن كوير خشك و خالي براي خود بيهوده بگردي و صفا كني .

انسان هفتم با ديدن مناظر كشته شدن ديگران ، يأس تمام وجودش را فرا گرفته  بود  پس با نا اميدي تيغ را برداشت و خراشي در بازوي خود انداخت ، اما شور زندگي در وي بيدار گشته و پشيمان شد و با سرعت و عجله ، دوان دوان به سمت كوير براه افتاد تا شايد مفري بيايد از دست اين قضات هفت گانه ، و در اينحال به دنبال خود خطي سرخ رنگ از خود بر جاي گذاشت كه گويي چون ماري سرخ رنگ به دنبال انسان مي خزيد .

و با اين فرار ، خداوندگار پير عالم بدون جانشين ماند كه ماند .


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:آفرینش,طریق,قاضی,اعدام,خدا,انسان, :: 20:14 :: توسط : علیرضا عباسزاده پیوستی

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان کوتاه و قطعه نویسی و آدرس alefabad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 18
بازدید کل : 9967
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1