داستان کوتاه و قطعه نویسی
شرح فلسفه خودم همراه با داستانهای کوتاه و قطعه های فلسفی
 
 

                                           سايه و خورشيد

وقتي سايه کوتوله ها با ولع هرچه بيشتر بلند و بلندتر ميگردند ، سايه هاي كوتوله بازهم نمي توانند به بلندي سايه هاي طويل تر برسند ، كه اين را خورشيد مي بيند و در كمال بلندي نظر غروب مي كند تا شرم كوتوله ها و سايه هايشان را در تاريكي شب بپوشاند .

اما صبح فردا صبح هنگام طلوع خورشید، سايه كوتوله ها با بلندترين شكل ممكن روزشان را آغاز ميكنند تا به همه فخر  بفروشند ،  اما  با  بالا  آمدن خورشيد و جلوه گري حقيقت ، سايه ها از شرم آب مي شوند ، ولی  با تولد دوباره سايه در نيمروز آنها همه چيز را از ياد مي برند و در كمال حماقت و معصوميت ,مسابقه جلوه گري را آغاز مي كنند .

اين مسابقه و جلوه گري بيهوده و بي معني و آن بخشش خسته كننده ، سالها و سالهاست كه هر روز و هر روز تكرار ميگردد ، اما من در عجبم كه نه آن سايه هاي طفيلي از اين همه بخشش عبرت مي گيرند و نه خورشيد از اين همه حماقت خسته میگردد.

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 19 خرداد 1391برچسب:سایه,خورشید,بخشش,, :: 1:10 :: توسط : علیرضا عباسزاده پیوستی

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان کوتاه و قطعه نویسی و آدرس alefabad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 9952
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1